بنچ مارک چیست و بنچ مارکینگ (Benchmarking) به چه معناست؟
زمان تخمینی مطالعه: 13 دقیقه
بنچ مارک به چه معناست؟
بنچمارک یا Benchmark به طور کلی به هر معیاری گفته میشود که برای اندازهگیری عملکرد یا کارایی یک سیستم، دستگاه یا برنامه استفاده میشود. این معیارها معمولاً برای مقایسهی عملکرد بین اجزای مختلف یک سیستم یا بین سیستمهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
به عنوان مثال، در حوزهی کامپیوتر، بنچمارکها معمولاً برای اندازهگیری عملکرد سیستمهای کامپیوتری، پردازندهها، کارتهای گرافیکی و حافظهی رم استفاده میشوند. این بنچمارکها میتوانند شامل مجموعهای از تستهای استاندارد و برنامههای بنچمارک باشند که برای اجرا روی سیستم مورد نظر طراحی شدهاند.
استفاده از بنچمارکها به تولید کنندگان سیستمها کمک میکند تا با ارائهی اطلاعات دقیقتر در مورد عملکرد و کارایی سیستمهایشان، به مشتریان خود اعتماد بیشتری القا کنند و در نتیجه بازار خود را توسعه دهند. همچنین، بنچمارکها به مصرف کنندگان نیز امکان مقایسهی کارایی و قیمت سیستمها را با یکدیگر فراهم میکنند.
نتایج حاصل از اجرای این تستها به عنوان یک ارزیابی معتبر از کارایی سیستم در مقابل سیستمهای دیگر استفاده میشود.
همچنین، شرکتهای تولیدکننده سختافزار و نرمافزار از نتایج بنچمارک برای بهبود عملکرد محصولات خود استفاده میکنند.
محک زنی یا بنچمارکینگ (Benchmarking)
محک زنی یا بنچمارکینگ (Benchmarking) فرایندی است که در آن یک سازمان با استفاده از مقایسه عملکرد خود با عملکرد سازمانهای دیگر، در جستجوی بهترین روشها و بهبود عملکرد خود است.
از طریق بنچ مارکینگ، سازمانها میتوانند از عملکرد رقبا، شناخت بیشتری پیدا کرده و راهکارهایی را برای بهبود عملکرد خود پیدا کنند.
این فرایند به شرکتها کمک میکند تا بهترین شیوهها، روشها و استراتژیها را شناسایی کنند و در نهایت بهبود کارایی، کیفیت و عملکرد خود را ارتقا دهند.
بنچمارکینگ میتواند به عنوان یک ابزار مدیریتی برای بهبود کارایی سازمان در بسیاری از صنایع، از جمله تولید، خدمات، سازمانهای دولتی و غیره، استفاده شود.
بنچمارکینگ میتواند به شرکتها در تصمیمگیری در مورد تغییراتی که باید در سازمان اعمال کنند، کمک کند.
به عنوان مثال، اگر یک شرکت بخواهد به مدت طولانیتری از تجهیزات خود استفاده کند، میتواند با بررسی عملکرد و کارایی تجهیزات، تصمیم بگیرد که آیا این تجهیزات به دور از خدمت باقی بمانند یا باید جایگزین شوند.
همچنین، با بنچمارکینگ، شرکتها میتوانند نیازهای کاربران خود را بهتر درک کنند و محصولاتی با کیفیت بهتری ارائه دهند.
پیتر دراکر، نویسنده کتاب “بنچمارکینگ: تکنیکهایی برای اندازه گیری، تعیین اولویت و بهبود عملکرد”، بنچمارکینگ را به عنوان “فرآیندی برای یادگیری از بهترینها” توصیف کرده است.
پیتر دراکر
تاریخچه محک زنی یا بنچ مارکینگ (Benchmarking)
محک زنی یا بنچمارکینگ (Benchmarking) به عنوان یک روشی برای اندازه گیری و مقایسه عملکرد یک سازمان، فرآیند یا محصول با استفاده از استانداردها، شاخص ها و بهترین روش های موجود در صنعت شناخته شده است. این روش برای بهبود روند کاری سازمان و به دست آوردن عملکرد بهتر به کار می رود.
اولین مورد بنچمارکینگ که به طور رسمی ثبت شده، در دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط شرکت Xerox بود. شرکت Xerox به دنبال بهبود فرآیند تولید و تضمین کیفیت بیشتر برای محصولات خود بود.
به همین منظور، از یک مدل بنچمارکینگ برای مقایسه عملکرد فرآیند تولید خود با شرکت های دیگر استفاده کرد. این روش برای Xerox بهبود چشمگیری در کیفیت و بهره وری فرآیند تولید به دنبال داشت.
در دهه ۱۹۸۰، شرکت IBM این روش را در بخش سخت افزاری خود به کار برد و موفقیت های چشمگیری در بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها را کسب کرد.
سپس، شرکت های دیگر نیز به این روش روی آوردند و از آن برای بهبود کیفیت و بهره وری خود استفاده کردند.
در دهه ۱۹۹۰، مفهوم بنچمارکینگ به طور گسترده تری در سطح جهانی شناخته شد.
از آن زمان به بعد، شرکت ها در سراسر جهان از بنچمارکینگ برای بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها استفاده کردند.
به عنوان مثال، شرکت های اتومبیل سازی از بنچمارکینگ برای بهبود کیفیت محصولات خود استفاده می کنند، شرکت های فناوری از آن برای بهبود عملکرد سیستم های خود و شرکت های خدماتی از آن برای بهبود خدمات خود به مشتریان استفاده می کنند.
امروزه، بنچمارکینگ به عنوان یکی از روش های اصلی مدیریت کیفیت و بهره وری در بسیاری از صنایع مورد استفاده قرار می گیرد.
شرکت ها از آن برای اندازه گیری عملکرد خود نسبت به رقبا و بهترین های صنعت استفاده می کنند و سپس برای بهبود عملکرد خود از نتایج آن استفاده می کنند.
این روش به شرکت ها کمک می کند تا به طور مداوم در تلاش برای بهبود عملکرد خود باشند و با کاهش هزینه ها، بهبود کیفیت محصولات و خدمات و افزایش سودآوری، رقابت پذیر باشند.
با انجام بنچمارکینگ، شرکت ها می توانند به بهبود فرآیندهای خود، کاهش هزینه ها، افزایش کیفیت و عملکرد، و در نهایت افزایش سودآوری دست یابند.
در حال حاضر، بنچمارکینگ به عنوان یکی از روش های اصلی برای بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها در بسیاری از صنایع و سازمان ها مورد استفاده قرار می گیرد.
مزایای بنچ مارکینگ چیست؟
بنچ مارکینگ (Benchmarking) به مقایسه و بررسی عملکرد، فرایندها و استانداردهای یک شرکت با سایر شرکتهای مشابه در صنعت اشاره دارد. مزایای بنچمارکتینگ عبارتند از:
بهبود عملکرد: با مقایسه عملکرد خود با دیگران، شرکت میتواند مشکلات و نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و راههایی برای بهبود عملکرد خود پیدا کند.
بهبود رویههای کاری: با بررسی رویههای کاری دیگران، شرکت میتواند رویههای بهتری را پیشنهاد کند و بهبودی در فرایندهای کاری خود داشته باشد.
افزایش رقابتپذیری: با مقایسه عملکرد خود با دیگران، شرکت میتواند نقاط قوت خود را شناسایی کند و از آنها برای بهبود رقابتپذیری خود استفاده کند.
کاهش هزینهها: با بررسی فرایندها و رویههای کاری دیگران، شرکت میتواند راههایی برای کاهش هزینههای خود پیدا کند.
ارتقاء استانداردها: با مقایسه استانداردهای خود با استانداردهای دیگران، شرکت میتواند بهبودی در استانداردهای خود ایجاد کند و بهبود کیفیت محصولات و خدمات خود داشته باشد.
در کل، بنچ مارکینگ یک ابزار مهم برای بهبود عملکرد و افزایش رقابتپذیری شرکتها است که به آنها کمک میکند تا با روشها و رویههای بهتری برای ارائه محصولات و خدمات به مشتریان خود، در بازار رقابت کنند.
تئودور لوویت، یکی از بنیانگذاران شرکت پروتکل، بنچمارکینگ را به عنوان “یک روش ساده و مؤثر برای بهبود مدیریت کسب و کار” توصیف کرده است.
تئودور لوویت
در بنچ مارکینگ چند نوع الگوبرداری داریم؟
در بنچمارکینگ، معمولاً از سه نوع الگوبرداری استفاده می شود:
بنچمارکینگ داخلی: در این روش، شرکت از داخل سازمان خود به عنوان مرجع برای بررسی و اندازه گیری عملکرد خود استفاده می کند. با استفاده از این روش، شرکت می تواند نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کرده و بهبود عملکرد خود را بهبود بخشد.
بنچمارکینگ خارجی: در این روش، شرکت از سایر شرکت ها در همان صنعت به عنوان مرجع برای بررسی و اندازه گیری عملکرد خود استفاده می کند. با استفاده از این روش، شرکت می تواند میزان عملکرد خود را نسبت به رقبا و بهترین های صنعت ارزیابی کند و بهبود عملکرد خود را بهبود بخشد.
بنچمارکینگ فرایند: در این روش، شرکت از سایر صنایع و شرکت ها به عنوان مرجع برای بهبود فرایندهای خود استفاده می کند. با استفاده از این روش، شرکت می تواند بهبود فرایندهای خود را با استفاده از روش ها و رویکردهای موجود در صنایع دیگر، بهبود بخشد.
بنچمارکینگ فناوری اطلاعات: در این روش، شرکت از شرکت های مشابه در صنعت خود به عنوان مرجع برای بهبود فناوری اطلاعات خود استفاده می کند.
بنچمارکینگ فرهنگ سازمانی: در این روش، شرکت از شرکت های مشابه در صنعت خود به عنوان مرجع برای بهبود فرهنگ سازمانی خود استفاده می کند.
بنچمارکینگ تولیدی: در این روش، شرکت از شرکت هایی در صنعت مشابه با سیستم تولیدی برتر به عنوان مرجع برای بهبود سیستم تولیدی خود استفاده می کند.
بنچمارکینگ فروش: در این روش، شرکت از شرکت های مشابه در صنعت خود به عنوان مرجع برای بهبود فعالیت های فروش خود استفاده می کند.
بنچمارکینگ مدیریت منابع انسانی: در این روش، شرکت از شرکت هایی در صنعت مشابه با سیستم مدیریت منابع انسانی برتر به عنوان مرجع برای بهبود سیستم مدیریت منابع انسانی خود استفاده می کند.
به طور کلی، بنچمارکینگ به شرکت ها کمک می کند تا با استفاده از روش های برتر رقبا و شرکت های مشابه خود، فرآیندهای خود را بهبود بخشند و در نتیجه عملکرد خود را بهبود بخشند.
جک ولچ، بنیانگذار شرکت جنرال الکتریک، بنچمارکینگ را به عنوان “یک ابزار برای یادگیری از رقبا و بهبود عملکرد خود” توصیف کرده است.
جک ولچ
KPI های مهم بنچ بنچ مارکینگ
شاخص های کلیدی عملکرد یا KPI های مهم بنچمارکینگ بسته به نوع بنچمارکینگ و صنعت مورد بررسی متفاوت است.
اما در کل، KPI های زیر می توانند در بنچمارکینگ به عنوان معیارهای اصلی استفاده شوند:
کاهش هزینه ها: این شاخص نشان دهنده میزان کاهش هزینه ها بعد از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است.
هزینه های کاهش یافته می توانند شامل هزینه های مواد اولیه، هزینه های نیروی کار، هزینه های تولید، هزینه های اجاره، هزینه های تحقیق و توسعه و غیره باشند.
افزایش کیفیت: این شاخص نشان دهنده افزایش کیفیت محصولات یا خدمات پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل کاهش تعداد محصولات با عیب، افزایش رضایت مشتریان و غیره باشد.
افزایش بازدهی: این شاخص نشان دهنده افزایش بازدهی شرکت پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل افزایش تعداد محصولات تولیدی، افزایش سودآوری و غیره باشد.
کاهش زمان تولید: این شاخص نشان دهنده کاهش زمان تولید محصولات پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل کاهش زمان تولید، کاهش زمان تحویل، افزایش تعداد محصولات تولیدی در واحد زمان و غیره باشد.
افزایش سهم بازار: این شاخص نشان دهنده افزایش سهم بازار شرکت پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل افزایش تعداد مشتری، افزایش درآمد، افزایش تعداد محصولات فروخته شده و غیره باشد.
بهبود فرآیندها: این شاخص نشان دهنده بهبود فرآیندها پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل بهبود کارایی، کاهش خطاهای تولید، بهبود مدیریت موجودی و غیره باشد.
افزایش رضایت مشتریان: این شاخص نشان دهنده افزایش رضایت مشتریان پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل افزایش درصد مشتریان رضایتمند، کاهش شکایات مشتریان، افزایش تعداد مشتریان جدید و غیره باشد.
افزایش مهارت ها و دانش فنی: این شاخص نشان دهنده افزایش مهارت ها و دانش فنی کارکنان پس از پیاده سازی تغییرات مورد نیاز است. این شاخص می تواند شامل افزایش دانش فنی، افزایش مهارت های کارکنان، افزایش تعداد دوره های آموزشی و غیره باشد.
در کل، KPI های بنچمارکینگ باید با هدف های استراتژیک شرکت همخوانی داشته باشند و بر اساس اهداف واقعی شرکت تعیین شوند.
همچنین، برای داشتن برنامه های بنچمارکینگ مؤثر، باید با استفاده از داده های دقیق و قابل اطمینان، مقایسه صحیحی بین عملکرد شرکت خود با عملکرد شرکت های رقیب داشته باشید.
کتاب های مفید در رابطه با بنچ مارکینگ
در زمینه بنچمارکینگ، چندین کتاب مفید وجود دارد که میتواند به شما در درک بهتر این مفهوم و استفاده از آن کمک کند. برخی از این کتابها عبارتند از:
“The Art of Benchmarking: A Guide to Best Practices for Quality and Productivity Improvement” نوشته Robert C. Camp
“Benchmarking for Best Practices: Winning through Innovative Adaptation” نوشته Christopher E. Bogan و Michael J. English
“Benchmarking: A Tool for Continuous Improvement” نوشته Mohamed Zairi
“Benchmarking in Business” نوشته Robin Mann
“Benchmarking: The Search for Industry Best Practices that Lead to Superior Performance” نوشته Robert Damelio
“Business Benchmarking: Finding and Implementing Best Practices” نوشته Gregory H. Watson و Robert L. Albright
“Strategic Benchmarking: How to Rate Your Company’s Performance Against the World’s Best” نوشته Gregory H. Watson
این کتابها به صورت جامع و عملی به مفاهیم و روشهای بنچمارکینگ پرداخته و با مطالعه آنها میتوانید بهبود عملکرد و رقابتپذیری شرکت خود را در بازار افزایش دهید.
پیشنهاد مطالعه:
- KPI چیست | شاخص کلیدی عملکرد + KPI های سئو
- چرخه عمر محصول (Product Life Cycle)
- پوگو استیکینگ (Pogo Sticking) چیست | اهمیت آن در سئو
- سئو داخلی چیست | راهنمای کامل On Page SEO
- مدل RACE چیست | استراتژی RACE در بازاریابی دیجیتال
نتیجه گیری و جمع بندی
بنچ مارکینگ یکی از ابزارهای مهم در ارزیابی عملکرد شرکتها است که با مقایسه عملکرد شرکت مورد نظر با عملکرد شرکتهای رقیب، امکان بهبود عملکرد، کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت و افزایش رقابتپذیری را فراهم میکند.
برای انجام بنچ مارکینگ، شرکت باید پارامترهای مرتبط با عملکرد خود را شناسایی کرده و با استفاده از دادههای موجود از شرکتهای رقیب، عملکرد خود را با آنها مقایسه کند.
با این وجود، باید توجه داشت که بنچمارکتینگ تنها در صورتی موثر است که به درستی انجام شود و شرکت مورد نظر از دادهها و معیارهای مناسب برای مقایسه استفاده کند و با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص خود، روشها و شیوههای عملکردی مناسب را انتخاب کند.
در نتیجه، برای بهرهگیری بهتر از بنچ مارکینگ، شرکتها باید با دقت و براساس شرایط خود، به انتخاب روشها و شیوههای عملکردی بپردازند.
سوالات متداول
بنچ مارکینگ به معنای مقایسه عملکرد یک شرکت با عملکرد شرکتهای رقیب است. برای انجام بنچ مارکینگ، شرکت مورد نظر باید پارامترهایی را که به عملکرد آن شرکت مرتبط هستند، شناسایی کند و سپس با استفاده از دادههای موجود از شرکتهای رقیب، عملکرد خود را با آنها مقایسه کند.
مزایای بنچ مارکینگ شامل بهبود عملکرد، کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت و افزایش رقابتپذیری هستند. با بنچ مارکینگ، شرکت میتواند به عنوان یک شرکت پویا و خلاق در بازار شناخته شود و با استفاده از بهترین روشها و شیوههای عملکردی شرکتهای رقیب، عملکرد خود را بهبود بخشد.
بنچ مارکینگ تنها در صورتی موثر است که به درستی انجام شود و شرکت مورد نظر از دادهها و معیارهای مناسب برای مقایسه استفاده کند. همچنین، باید توجه داشت که هر شرکت و صنعتی منحصر به فرد است و این ممکن است باعث شود که برخی از روشها و شیوههای عملکردی شرکتهای رقیب برای شرکت مورد نظر مفید نباشد. بنابراین، شرکتها باید با دقت و براساس شرایط و ویژگیهای خاص خود، روشها و شیوههای عملکردی را انتخاب کنند.
اشکان ارکانی
درباره اشکان ارکانی
حرفه خود را با برنامه نویسی آغاز کردم و رفته رفته وارد حوزه سئو و دیجیتال مارکتینگ شدم و در مسیر تحلیل کسب و کارهای مختلف از منظر بازاریابی دیجیتال قدم گذاشتم. این وبلاگ را با علاقه فراوان و برای کمک به رشد کسبوکارها در فضای دیجیتال راه اندازی کردم. در این وبلاگ تجربیات و تحقیقات خود را در سئو و دیجیتال مارکتینگ به اشتراک می گذارم.
نوشته های بیشتر از اشکان ارکانی
دیدگاهتان را بنویسید